آقای محمدرضا سخی
ما روسیاهیم…
اعمال و رفتار ناصر طوری بود که همیشه از او درس می گرفتیم، به شدت از غیبت پرهیز می کرد، اصلاً دروغ نمی گفت و به کسی اجازه دروغ گویی نمی داد؛ چندین بار به دوستان می گفت: «دروغ نگوئید چون به ضررتان تمام می شود» در اوایل انقلاب طرفدار حزب جمهوری اسلامی بود و با گروهکهای الحادی و منافقین برخورد می کرد، موضع سیاسی اش هیچگاه زیکزاکی نبود که تغییر کند.
بعد از عملیات سومار که رفتار و خصوصیات اخلاقی اش تغییر زیادی صورت گرفته بود، همیشه غمی را در صورت او می دیدم که موج می زد زیرا او ناراحت بود که چرا به فیض شهادت نرسیده است. بعضی وقتها می گفت: کاش شهید می شدم، خوشا به حال کسانی که شهید شدند، ما روسیاهیم…
روزهای آخر که صحبت می کرد ناراحتی در لابه لای گفته هایش احساس می شد، می دیدیم که این که کسی را در قفس زندانی کرده باشند، با جبهه رفتن او مسئولین موافقت نمی کردند اما آنقدر مسئله را پیگیری کرد و بر حرف خودش ایستاد تا پذیرفتند، جامعه ای را که ایشان دوست داشتند جامعه ای بود که در رأس آن ولی فقیه قرار داشته باشد، او خواهان حکومت اسلامی بود. همۀ کسانی که ناصر را می شناختند او را دوست داشتند، او همواره به خانواده های محرومین سر می زد و از کمک کردن به آنها خودداری نمی کرد. خیلی دلسوز و مهربان بود اما در مقابل دشمنان اسلام بسیار قاطع نشان می داد جداً او مصداق آیه شریفه (اشداءُ علی الکفار رحماءُ بینهم) بود.